امبر نوادا، یک همسایه خیره کننده، با جذابیت شایان ستایش و زیبایی خیره کننده اش اغوا می کند. چشمان فندقی جذاب و قفل های قهوه ای دلپذیر او در حالی که به طرز ماهرانه ای یک گل میخ خوش شانس را خوشحال می کند، اسیر می شوند و در اوج شگفت انگیزی به اوج می رسند.