در تقلا برای گذران زندگی، با اکراه قبول کردم که شام های خانوادگی رو زنده کنم.با شعله ور شدن خواسته های برادر و عمو، همه چیز گرم شد.بی قرار اما برانگیخته، به لذت های دهانی، سواری های دختر گاوچران و اکتشافات صمیمی افراط کردم که منجر به یک پایان کرم پایانی در اوج شد.