بروک جانسون، کلاهبردار استخر، در حال خیانت گرفتار می شود و منجر به یک تبادل داغ با حریفش می شود. وقتی او مجبور به خدمت به او می شود، همه چیز تشدید می شود، هر اعتراض او با لعنتی خشن گلو و نشستن بی امان صورت مواجه می شود. تحقیر به پایان صورت ختم می شود.