خواهر ناتنی ام اوما جولی، یک شلخته تمام عیار، در حال ارتباط با بهترین دوستم دستگیر شد. او تهدید کرد که من را در معرض دید قرار می دهد، بنابراین من چاره ای نداشتم جز اینکه به او اجازه دهم سوار خروسم شود. این قسمت دوم آبدار از راز وحشیانه و طولانی ما است.