ورونیکا، یک نوجوان شیطون، هوس توجه دارد. در یک روز آفتابی، او دارایی های خود را در خیابان های پراگ به رخ می کشد و هر کسی را که تماشا می کند مسخره می کند و خشنود می کند. او در خوابگاه خود در یک جلسه انفرادی داغ افراط می کند و چیزی برای تخیل باقی نمی گذارد.